با پیروزی انقلاب
اسلامی در ایران ، سوریه بیشتر از قبل به ایران نزدیک میشود واین امر حاکی از تهدیدات
جدی منطقه ایی و بین المللی است که این دو بازیگر مهم خاورمیانه را با وجود تعارض در
ایدئولوژی ، در کنار یکدیگر قرار میدهد .شرایط که در ان اتقلاب ایران اتفاق می افتد
شرایط بسیار پیچیده ایی است که باعث دودستگی در جهان عرب شده اند.این اتفاقات به شرح
زیر هستند.
1-مرگ جمال عبدالناصر و بحران
جانشینی در مصر.
2- جنگ اکتبر 1973 و شکست مجدد
اعراب از اسرائیل.
3- جنگ داخلی لبنان در سال
1975.
4- صلح کمپ دیوید و به رسمیت شناخته شدن اسرائیل توسط مصر و در
ادامه اردن، که منجر به اخراج مصر از اتحادیه عرب و انتقال مقر اصلی این اتحادیه از
قاهره به خارطوم شد.انقلاب ایران، ایران را به کشوری ضد عراق،ضد غرب، ضد مصر و ضد اسرائیل
کرد. همان کشورهایی که با سوریه هم تعارض و خصومت داشتند.
در نتیجه حافظ
اسد در تاریخ 12 فوریه 1979طی پیامی پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به حضرت امام (ره)
تبرک میگوید.
ماهیت ضد امپریالیسمی
، ضد اسرائیلی و شیعه بودن انقلاب ایران با ایدئولوژی اسلام سیاسی ، باعث نگرانی و
ترس حکومتهای محافظه کار و سرسپرده عرب منطقه شد .این ترس ناشی از انقلاب در کشورهای
منطقه باعث بروز تهدیدات منطقه ایی برای ایران شد و از طرفی شوروی و ایالات متحده نیز
از بروز انقلاب اسلامی در ایران بشدت احساس نگرانی میکردند.چراکه منافع هر دو ابر قدرت
، در منطقه خلیج فارس ، قفقاز و بالکان بشدت تهدید میشدو ترس از سرایت انقلاب ایران
با تفکرات اسلامی به سایر مناطق همجوار احساس میشد. و همین نگرانی باعث بروز تنشهایی
بین ایران و آمریکا گردید که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
بعد از انقلاب
و حماسه تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره)، تنشهای موجود بین ایران
و امریکا شدت گرفت که منجر به حمله نظامی به ایران و اتفاقات صحرای طبس شد.
در ادامه، حمله
شوروی به افغانستان اتفاق می افتد که تمام این عوامل برای ایران تهدیدات امنیتی جدی
در سطح منطقه و بین المللی هستند. وایران برای ایجاد توازن در منطقه و افزایش توان
رقابت و حفظ امنیت خود به دنبال شریک و متحدی استراتژیک در منطقه بود.
همچنین ایران برای
حمایت از شیعیان منطقه، بخصوص شیعیان لبنان در مخالفت با اسرائیل به ناچار باید حمایت
سوریه را جلب میکرد تا بتواند به لبنان دسترسی داشته باشد.
در این مدت منابع
تهدید مهم منطقه ایی هم برای سوریه وجود داشت.
1- با پیمان کمپ دیوید و خروج مصر
از صف مخالفین اسرائیل و همچنین مذاکره اردن با اسرائیل ، موازنه نظامی به ضرر سوریه
در منطقه تغییر میکند.این تغییر موازنه در سال 1981 خود را نمایان کرد.دراین سال درگیری
بین اسرائیل و سوریه اتفاق می افتد که در نهایت با انضمام بلندی های جولان به اسرائیل
خاتمه می یابد.این اتفاق اسد را تحت فشار شدیدی قرار میدهد که به نزدیکی بیشترسوریه
و ایران می انجامد.
2- صدام حسین طرح ترور ناکام خود
را به سوریه نسبت داد و طی این اتفاقات خصومت و تعارض بین عراق و سوریه بیشتر از قبل
شد. از طرفی نیروی نظامی عراق هم در حال افزایش بود واین موضوع محدودیت جدیدی را برای
سوریه ایجاد میکرد.
تهاجم وحشیانه
صدام به ایران اسلامی و شروع هشت سال جنگ تحمیلی
سوریه حمله
عراق به ایران را محکوم واز ایران حمایت خود
را اعلام نمود.در سال 1982 عبدالحلیم خدام ، معاون اول رئیس جمهور و وزیر امور خارجه
سوریه به ایران سفر کرد .طی این سفر موافقت نامه های مهم اقتصادی بین دوکشور به امضا
رسید.
همچنین موافقتنامه
مخفیانه نظامی هم بین دوکشور به امضا رسید.
متعاقب پیروزی
های مهم ایران در سال 1982،فشار منطقه ایی و بین المللی به متحدین ایران افزایش یافت
و یمن ، الجزایر و سازمان آزادی بخش فلسطین از حمایت ایران دست کشیدند. ولی سوریه تسلیم
فشارهای اعراب سرسپرده منطقه نشد و به حمایت خود از ایران ادامه داد.
سوریه با وجود
فشارهای منطقه ایی برای قطع روابط با ایران ، به حمایت خود از ایران ادامه داد .این
نزدیکی بیشتر بین ایران و سوریه در خلال جنگ ، منافع مهمی را برای ایران در پی داشت
. از جمله:
1-فشار نظامی سوریه به عراق از
طریق استقرار نیروهای سوریه در مرز شرقی عراق و حمایت از کردهای مخالف حکومت صدام حسین .
2- فشار اقتصادی سوریه به دولت
بعثی عراق از طریق بستن لوله های صادرات نفت این کشور که از خاک سوریه عبور کرده و
به ساحل مدیترانه میرسیدند.
3- جلوگیری از تشکیل ائتلاف اعراب
علیه ایران، صدام حسین بعد از شروع جنگ علیه ایران خود را نماینده اعراب نامید و این
جنگ را جنگ کل اعراب علیه عجمان نامید. دولت سوریه در این شرایط توانست از تشکیل این
جبهه جلوگیری کند چون یک کشور عربی بود که با ایران در یک جبهه بود.
جنگ دوم خلیج فارس
دولت عراق به دلیل
خروج از تنگنای استراتژیک ودسترسی بیشتر به آبهای آزاد و همچنین تسلط به منابع نفتی
کویت ، این کشور را اشغال میکند. در ادامه با حمله آمریکا و متحدینش به عراق جنگ دوم
خلیج فارس آغاز میشود که در نهایت به آزاد سازی کویت منتج میشود.
موضع گیری سوریه
و ایران در قبال این جنگ قابل تامل است.
متعاقب حمله عراق
به کویت،2363 کیلومتر از عراضی ایران که در اشغال عراق بود آزاد شد.این موضوع باعث
بهبود روابط ایران و عراق شد.
اما در عین حال
ایران حمله عراق به کویت را محکوم کرده و خواستار خروج عراق از کویت شد.ولی در آزاد
سازی کویت شرکت مستقیم نداشت.دولت سوریه هم موضعی مشابه ایران را اتخاذ میکند اما در
عمل شدیدتر از ایران اقدام میکند.
سوریه به دلیل
ترس از ورود خارجی ها به منطقه ومتعاقب آن
ورود اسرائیل به ترتیبات امنیتی منطقه ایی، با محکوم کردن حمله عراق به کویت در آزاد
سازی کویت هم با فرستادن نیروی نظامی ، شرکت مستقیم داشت.
جنگ سوم خلیج فارس
دولت امریکا و
متحد استراتژیک خود یعنی دولت انگلستان در سال 2003 با ادعای مبارزه با تروریسم و از
بین بردن سلاحهای کشتار جمعی صدام حسین به عراق حمله میکنند .طی این حمله و جنگ امریکا
ادعا میکند که میخواهد دموکراسی و آزادی را برای مردم عراق به ارمغان بیاورد!!.
موضع ایران و دولت
سوریه در قبال این جنگ بازهم همانند جنگ دوم خلیج فارس همسو میباشد.بشار اسد رئیس جمهور
جدید سوریه که از سال 2000 در سوریه به قدرت رسیده است.موضعی مشابه ایران را در قبال
این جنگ اتخاذ میکند.
موضع ایران و سوریه
در این جنگ به مراتب سرسختانه تر است نسبت به جنگ سال 1991 چرا که به مخالفت صریح میپردازند
و حمله آمریکا و متحدینش به عراق را محکوم میکنند.آمریکا برای تسلط به منابع نفتی عراق
و تضمین امنیت انرزی خود این جنگ را آغاز میکند. از طرفی در پی این هدف میباشد تا با
لیبرالیزه کردن دولت و جامعه عراق بتواند جامعه ایی به اصطلاح آزاد و دموکراتیک را
بنیان نهد تا بتواند الگویی مترقی با پارامترهای عربی - اسلامی - شیعی برای مردم منطقه
ایجاد کند.
آمریکااز پیگیری
اهداف بالابه دنبال نظم نوینی در خاورمیانه بود چرا که با این برنامه میتوانست دولتهای
مخالف خود در منطقه را تحت فشار بیشتری قرار دهد.
"کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه
وقت دولت بوش طی اظهار نظری اعلام میکند:با پیشرفت عراق سوری ها فشار بیشتری را احساس
میکنند و ایران میفهمد تصویر ژئو استراتژیک منطقه در حال تغیر است ."
بعد از حمله به
عراق و عدم توانایی درامنیت سازی دراین کشور توسط آمریکا ، این کشور ایران و سوریه
را متهم به دخالت در عراق کرد.
برای فشار به سوریه
این کشور به پناه دادن به اعضا ارشد حزب بعث عراق و فرستادن تجهیزات برای گروه های
معارض عراقی متهم شد.و همچنین موضوع اشغال لبنان توسط ارتش سوریه مطرح شدوآمریکا آنرا
مانع تحقق صلح در منطقه خواند . بر پایه همین ادعا کنگره آمریکا با رای اکثریت در سال
2003 قانون "مسئولیت سوریه و احیای حاکمیت لبنان" را تصویب کرد.طی این قانون
تحریمهای اقتصادی و سیاسی علیه سوریه به اجرا در آمد و شرط لغو تحریمها عدم حمایت سوریه
از گروه های مقاومت و حزب الله، خروج ارتش این کشور از خاک لبنان،بستن مرزهای مشترک
با عراق، عدم توسعه سلاحهای غیر متعارف و ورود بدون قید و شرط به روند مذاکرات صلح
با اسرائیل بود. به موازات ادعاهای امریکا علیه سوریه ، همین ادعا ها علیه ایران نیز
مطرح میشد. و ایران متهم به دخالت در امور داخلی عراق و تجهیز شیعیان عراق شد.
ایران و سوریه
خواستار خروج نظامیان خارجی از عراق و تشکیل حکومتی بر پایه رای و نظر مردم عراق بودند.و
در این راستا هر گونه دخالت در امور داخلی عراق را رد میکردند.
جنگ های 33و22روزه
جنگ 33 روزه در
سال 2006 با تهاجم وحشیانه ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان آغاز شد.هدف از این جنگ نابودی
مقاومت و حزب الله در لبنان و همچنین آزادی 2 اسیر اسرائیلی بود که به دست نیروهای
حزب الله لبنان به اسارت گرفته شده بودند.موضع سوریه و ایران بر خلاف حکام عرب منطقه
در حمایت از حزب الله لبنان بود.ایران و سوریه حمله و حشیانه رژیم صهیونیستی را به
لبنان محکوم کرده و برحمایت از مقاومت تاکید میکردند.ایران و سوریه به دلیل دشمن مشترکی
به نام رژیم صهیونیستی ، منافعی مشترک داشتند و در این راستا از حزب الله حمایتهای
لازم را نمودند.اشتراک منافع هر دو کشور در پیروزی حزب الله در این جنگ خلاصه میشد
بر خلاف حکام عرب منطقه که به دنبال شکست و نابودی حزب الله بودند.و با حمایتهای ایران
و سوریه و رشادت نیروهای مقاومت این جنگ با پیروزی حزب الله به پایان رسید وپوشالی
بودن افسانه شکست ناپذیری ارتش رژیم صهیونیستی بر همگان آشکار شد.
اعراب سرسپرده
منطقه به دنبال این بودند که این جنگ را به جنگی بین شیعیان و رژیم صهیونیستی محدود
کنند و در این راستا تلاشهای بسیاری انجام شد ولی با حمایت سوریه از حزب الله این توطئه
ناکام ماند.
جنگ 22 روزه نیز
در 2009 با تهاجم رژیم اشغال گر قدس به باریکه غزه وعلیه حماس آغاز شد.اشتراک منافع
ایران و سوریه باعث موضع گیری مشابه با جنگ سال 2006 شد.چرا که با توجه به مبانی ایدئولوژیک
ایران و احساس خطر سوریه نسبت به رژیم صهیونیستی، هردو کشور به دنبال شکست این رژیم
در جنگ 22 روزه بودند.و در این راستا حمایتهای لازم را از حماس انجام دادند.
نتیجه گیری
روابط ایران و
سوریه از زمان استقلال سوریه در سال 1946 تا پیروزی انقلاب در ایران همیشه تابعی از
روابط بین دو بلوک شرق و غرب بوده است. طی این بازه به دلیل وجود هر یک از دو کشور
در بلوکی مخالف ، شاهد سطحی از درگیری در سطحوح سیاسی- دیپلماتیک و تبلیغاتی هستیم.
بعد از به قدرت رسیدن گرباچف در شوروی و بهبود نسبی مواضع بلوک شرق نسبت به غرب شاهد
بهبود نسبی در روابط ایران و سوریه هستیم.
در این بازه به
دلیل دشمن مشترکی به نام حزب بعث در عراق مواضع دو کشور به یکدیگر نزدیکتر میشود.بعد
از انقلاب در ایران نیز به دلیل در انزوا قرار گرفتن دولت سوریه ووجود دشمن مشترکی
به نام رژیم صهیونیستی و از طرفی وجود تهدیدات عمده خارجی و منطقه ایی علیه ایران،مواضع
دو کشور به یکدیگر نزدیک بوده است. نزدیکی دو کشور همیشه تابع وجود دشمن و تهدیدی خارجی
برای هردوکشور بوده است.