گنجینه ای گرانبها از موضوعات
پایگاه آموزشی صالحین خیبری
پایگاه تخصصی ویژه آموزش مربیان و سرگروه های شجره طیبه صالحین
پایگاه آموزشی صالحین خیبری
در گفتگو با فیروز رازنهان مطرح شد:
اشاره: جناب آقای دکتر فیروز رازنهان، دکترای مدیریت رفتار سازمانی و استاد دانشگاه هستند. پایان نامه دکترای ایشان در رابطه با جمع گرایی و کارگروهی ایرانیان است و در آن به روش علمی – موجود – اثبات کرده اند که ۹۵ درصد ایرانیان به صورت سنتی روحیه جمع گرایی دارند، اما این جمع گرایی در [...]
اشاره: جناب آقای دکتر فیروز رازنهان، دکترای مدیریت رفتار سازمانی و استاد دانشگاه هستند. پایان نامه دکترای ایشان در رابطه با جمع گرایی و کارگروهی ایرانیان است و در آن به روش علمی – موجود – اثبات کرده اند که ۹۵ درصد ایرانیان به صورت سنتی روحیه جمع گرایی دارند، اما این جمع گرایی در نهادهای مدرن و بروکراتیک تضعیف می شود و این نهادها به خاطر ویژگی هایی که در ساختار و حقوق و دستمزد دارند فردگرایی در کار را ترویج میکنند. پایان نامه دکتری ایشان (که تدوینش شش سال طول کشیده) یک دایره المعارف از تمامی ادبیات موجود پیرامون روحیه جمع گرایی/فردگرایی در ایران و جهان است.
علوم اجتماعی اسلامی ایرانی: آقای دکتر می گویند ایرانیان نمی توانند با هم کار کنند؟ نظر شما چیست.
بله بسیار گفته می شود که فرهنگ ملی ما کار تیمی را برنمی تابد. اما این حرف، گفته نامربوطی است. تز دکترای من راجع به کار گروهی در ایران بود. وقتی یافته های آن را می بینید، با آن فرض های معمول کاملاً متفاوت است. در این تز بنده راجع به کار تیمی کار کرده ام، به طور کامل این مشکل را تبیین کردم و واقعاً به پاسخ روشنی رسیده ام که چنین چیزی صحیح نیست.
چطور چنین چیزی ممکن است؟
بر اساس ادبیات موجود در جهان، فرهنگ جمع گرایی بر دو گونه است: یکی فرهنگ جمع گرایی نهادی است، و دیگری فرهنگ جمع گرایی گروهی. در جامعة ما فرهنگ به گونه ای است که اگر آدم ها با هم کار کنند عملکرد بهتری خواهند داشت، در حالی که ژنوم فرهنگی فرهنگ های غربی، بالاخص انگلیسی، این است که اگر آدم ها انفرادی کار کنند عملکرد بهتری خواهند داشت. اینها کاملاً تحقیقات معتبر و فراوان در این زمینه است.
- یعنی تصور عمومی اینطوری است، که اگر جمعی کار کنیم بهتر است؟ یا در عمل هم خودش را اینطوری نشان می دهد؟
نخیر. جوهرة ما اینطوری که با هم کار کنیم. ما در جمع گرایی گروهی ، ترجیحمان و ژنوم فرهنگی مان بر اساس این ساخته شده است که با هم کار کنیم. تمام آموزه های اسلام هم به این کمک کرده است که با هم کار کنیم. البته اساساً شرقی ها این طوری هستند، یکی بواسطة آیین بودا، و بودسیم و یکی به واسطه آیین اسلام. هر دو گفته اند که در جمع باشید، با هم باشید، و در فرهنگ متبلور است. در رفتار هم هست، من اگر به محیط کارم غذا بیاورم، فکر می کنید می توانم غذایم را در حضور دیگران به تنهایی بخورم؟ اصطلاحاً از گلوی من پایین می رود؟ شما چه فکری درباره من می کنید؟ یعنی نه من به تنهایی غذا از گلویم پایین می رود، و نه شما به عنوان یک عضو جامعه و همکار از من چنین انتظاری دارید. حداقلش این است که یا باید بیایید با من شریک شوید و غذایمان را با هم بخوریم که من هم خوشحال شوم، یا حداقلش این است که دو سه لقمه بخورید با من، آن هم یک عذری داشته باشید که نمی خورید وگرنه من حمل بر یک چیز دیگر می کنم، حمل بر این می کنم که مناسباتت با من ملاحظه دارد که نمی آیی این غذا را بخوری از من دلگیر هستی.
البته نمونه های تبلور این فرهنگ جمع گرایی در همة عرصه ها وجود دارد. خانواده برای ما فوق العاده مهم، جمع برای ما آن قدر مهم است که به خاطر جمع گاهی دینداری مان هم آسیب می بیند، شما اگر رفیقت زنگ بزند فلان کار را انجام بده، حتی اگر محذوریت داشته باشی انجام می دهی. گویا مکلف شرعی هستی که دوستت را اجابت کنی. شاید شرع هم آنقدر قدرت ندارد در این زمینه. یعنی اگر یک نیازمند بیاید اینجا می گویی ندارم. ردش می کنی. ولی به دوستت نمی توانی بگویی ردش می کنم. این جمع گرایی گروهی است. برای اعضای خانواده مان حق را ناحق می کنیم، همه مان اینطوری هستیم، این جمع گرایی می خواهم ببینی چقدر قوی است. اگر یک بچه محله تان به عنوان پلیس باشی بفهمی این هم آذربایجانی است کلی تحویلش می گیری تفاوت قائل می شویم، این جمع گرایی ما است.
- این به نظر شما فرهنگ شده است؟ امروزه هم در بین مردم ما هست؟
حالا داستان دارد، من نمی گویم همان قدر است، بله، آسیب دیده است. مثل گذشته نیست. چون طراحی مان بر اساس آن نبوده است، نهاد علم و فناوری مان اینطوری تعبیه نشده است که ما را به سمت جمع گرایی سوق دهد. اساسا وظیفه نهادها این است که منافع کل جامعه را تأمین کند. برای مثال وقتی می بینیم که بنزین این مملکت و سوخت این مملکت به هوا می رود، دیگر اینجا آدم ها نیستند بلکه نهاد ها دست به کار می شوند که راهی برای آن بیندیشند. اما ما در حوزه جمع گرایی نهادی به شدت مشکل داریم. یعنی نهادها هستند که کار جمع گرایی ما را خراب می کنند.
ما برای سنجش جمع گرایی شاخص هایی داریم. در سطح ارزشی، ما به شدت به جمع گرایی اعتقاد داریم، در در سطح رفتار، جامعة ما جمع گرایی فرهنگی و گروهی اش بسیار بالا است؛ هم می گوییم باید قدر خانواده، رفیق، دوست و… را دانست و هم در عمل قدر می دانیم و رفتار می کنیم، اما وقتی وارد یک نهاد یا سازمان می شویم دچار مشکل می شویم. نهادهای علم و فناوری ما به جای اینکه همکاری و کار تیمی را تقویت کنند، فردیت را ترویج می کنند.
گروه های ما دقیقا بر اساس فردیت طراحی شده اند، یکی از اساتید که در دانشکده مدیر گروه بود می گفت، ما تا زمانی که در جلسات و گروه ها هستیم، تنها کاری که نمی کنیم کار گروهی است! اما پایمان را که از در بیرون می گذاریم رفاقت ها قوی است. این در حالی است که دانشگاه بر اساس گروه ها شکل گرفته، و اگر گروهی کار نشود، تولید علم پیش نخواهد رفت. چون کار ِ گروهی در یک سیستم یک دانش است، یک تکنولوژی نرم است. همینطوری حاصل نمی شود.
ما در این حوزه ها الگوهای ناسازگار فرهنگی را از غرب را وارد کردیم، وقتی این الگو را به سیستم دادیم، جمع گرایی ما دچار مشکل شد. ما یک نوع غرب گرایی بروکراتیک را تزریق کردیم سیستم ناکارآمد شد. اینکه می گویید جمع گرایی ضعیف شده، دلیل دارد. شما سالم ترین آدم ها را بیاورید در سیستم های دولتی ما روحیه اش عوض می شود.
- خراب می شوند.
تعارف نداریم. چرا؟ چون یک فردگرایی بروکراتیک در این ساختار مهندسی شده و بر اساس روحیات غربی طراحی شده است. این است که افراد را به طرف غرب گرایی سوق می دهد. این سیستم بر اساس آموزه های فرهنگی اجتماعی ما طراحی نشده است.
- ولی در غرب فضا برعکس بوده است یعنی به صورت فرهنگی غرب فردگرا بوده اند اما الان آمده اند به صورت نهادی آنها را جمع گرا کرده اند. خیلی جالبه.
الان آمده اند آنها جمع گرایی بروکراتیک را در حوزه های مورد نظرشان الزامی کرده اند. من در این کارم که بررسی کردم به خوبی نشان داده ام که این جمع گرایی و رفتار تیمی سه حوزه دارد. یکی سطح فرهنگ ملی، یکی سطح ساختارها (در سطح سازمان یا صنعت یا دانشگاه یا نهاد)، یک سطح هم مهارت های فردی؛ تمام تحقیقاتی که انجام شده راجع به همکاری و کار جمعی ایرانیان همه اش پرداخته به سطح فرهنگی، درحالی که برای کار جمعی در ایران...
یکی از رسومات شب یلدا خوردن انار گلپرزده می باشد ، بهتراست این میوه بهشتی را بیشتر بشناسیم :
میوه بهشتى هستم، و یک دنیا خاصیت دارم.
زادگاهم ایران است .
بهترین موقع خوردن من صبح زود است .
رب من ، غم و غصه را از دل مى برد.
شیرین مرا، براى رفع سینه درد و سرفه میل کنید...
اسم من انار است ، و گاهى نار مى گویند. از من در قرآن مجید تعریف شده است . زادگاه اولیه من ایران مى باشد، ولى امروزه در بسیارى از کشورها کاشته مى شوم . طعم من گاهى ترش ، گاهى شیرین و گاهى ملس است . در اثر تربیت یک نوع انار بى هسته وجود دارد که پوست مغز و دانه هاى آن نرم و لطیف مى باشد. نوع شیرین من براى سینه و ریه نافع است ، ولى نوع ترش ما سینه را خشک مى کند، و براى مبتلایان به درد سینه و سرفه خوب نیست ، براى آنهایى که جگرشان گرم است ، هیچ میوه اى مناسب تر از نوع ترش ما نیست .
ما تا بخواهید سرشار از ویتامین هاىA , B , C , E هستیم و به قدرى آهن و فلزات مفید دیگر داریم که هضم ما را سنگین کرده ، و کمى نفاخ به نظر مى رسیم ، ولى این سنگینى و نفخ از نوع سایر میوه ها نیست ، و به زودى پراکنده مى شود و یکى دیگر از مشخصات ما این است که آب ما سنگین تر از خوردن دانه هاى ما با هسته است ، چون مغز هسته ى دانه هاى ما خود کمى پائین است ، و پوست سخت آن روده ها را جارو مى کند، آب میوه ى من داراى قند - تانن و یک ماده ى مفید به نام کره ماناتین است که از دوستان کبد بوده ، و آن را پاک و در نتیجه رنگ رخساره را باز مى نماید، من به علت داشتن ویتامین هاى آ به رشد اطفال کمک مى کنم . به علت داشتن انواع ویتامینB اعصاب را تقویت کرده ، آنها را محکم و شک و دودلى را از بین مى برم ، به علت داشتن ویتامین B6ضد استفراغ بوده ، و درمان ویار زنان باردار هستم .
رب
من بهترین چاشنى براى فسنجان و خورش بامیه - آش انار و خوراک هاى دیگر است
، و به علت داشتن تانن و آهن ، رنگ آن ها را سیاه مى کند.
اگر این رب را با عسل مخلوط کنید، براى معالجه زخم بینى و بثورات جلدى مصرف آن از خارج مفید است .
خوردن
آب میوه شیرین من با شکر و نشاسته براى معالجه سینه درد و سرفه توصیه شده
است و مرا در موقع یرقان نیز تجویز کرده اند، و براى اصلاح سپرز نیز سودبخش
مى باشم ....